خزان آرزوها
به جاده که نگاه میکنم چقدر دلم برای راه رفتن تنگ میشه ،،،
کاش روزی … باهم یه لحظه چشماتو ببند و ببین :::: من و تو باشیم
یه جاده ی بی انتها باشه … هوا هم بارونی باشه …
اگه اینا باشه هیچ وقت خسته نمیشم
حتی تاول پاهام رو هم دوست خواهم داشت
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ساعت
4 بعد از ظهر توسط تنهاترینم| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |